آرینه خدمتکار هتل اتاق دم پلکان اصلی داشت. سریوگا فرش هتل هم دم همان پلکان زندگی می کرد. این دو رابطه نامشروع و شرم آوری با هم داشتند.یک روز یکشنبه پیش از عید پاک آرینه هدیه ای به سریوگا داد: یک دوقلوی خوشگل و ملوس. نهر روان است ستاره می درخشد آتش هوس در مرد زبانه می کشد و شکم آرینه جلو می آید.حالا آرینه دوباره حامله است: شش ماهه.ماههای حاملگی به سرعت برق می گذرند. ولی سریوگا باید به خدمت سربازی برود و عجب اوضاع قاراشمیشی!